بهترین برخورد با بیماری صعب العلاج

به گزارش مجله کارنیکان، شاید اولین سوالی که در فکر بیماران صعب العلاج شکل بگیرد، این باشد چرا من؟ گاهی تقدیر این است که از زمان مرگ خود آگاه باشیم اما شنیدن و پذیرفتن این موضوع بسیار سخت است. این خبر فقط برای بیماران تکان دهنده

بهترین برخورد با بیماری صعب العلاج

گفت و گو با خانم دکتر ساحل همتی گرکانی

شاید اولین سوالی که در فکر بیماران صعب العلاج شکل بگیرد، این باشد چرا من؟ گاهی تقدیر این است که از زمان مرگ خود مطلع باشیم اما شنیدن و پذیرفتن این موضوع بسیار سخت است. این خبر فقط برای بیماران تکان دهنده نیست بلکه خانواده ها هم به ناچار با این تجربه ناخوشایند همگام می شوند.

دکتر ساحل همتی گرکانی، روان پزشک و استادیار دانشگاه علوم بهزیستی و توان بخشی از مصائب بیماران و خانواده ها می گوید.

خانم دکتر! بیماری های جسمی لاعلاج چه تاثیری بر ابعاد روان بیمار و خانواده ها می گذارد؟

بیشتر بیماری های صعب العلاجی که می شناسیم، جهت طولانی تشخیص تا درمان را طی و بیمار و خانواده در طول این جهت طولانی عموما درگیری های متفاوتی را تجربه می کنند که آثار روحی- روانی فراوانی را به هر دو طرف تحمیل می کند. وجود بیمار در خانواده، یک حالت فرسایشی و خستگی روانی روی اطرافیان می گذارد. در این مواقع خانواده ها معمولا خسته تر و فرسوده تر از خود بیمارند به خصوص خانواده بیمارانی که محدودیت های حرکتی و جسمی دارند و ضروری است مدت طولانی تری از آنها نگهداری شود.

بیماران هم دچار علایم سرخوردگی می شوند و حس می کنند اضافه و سربار هستند و بار سنگینی به دوش خانواده گذاشته اند و اضطراب و افسردگی به طور شایع در خانواده ها دیده می شود.

چگونه باید به بیمار اطلاع دهیم؟

معتقدم این مساله به سطح فرهنگ، تحصیلات، شخصیت، شغل و موقعیت اجتماعی فرد بستگی دارد. به نظر من نمی توان با همه بیماران با یک شیوه برخورد کرد. بعضی آمادگی لازم را دارند و بعضی دیگر ضروری است ابتدا آمادگی لازم را کسب کنند و سپس از بیماری شان مطلع شوند. شاید هم با توجه به فرهنگ ها، لازم باشد اصلا بیمار اطلاعی از موضوع پیدا نکند. به هر حال تا حد امکان بیماران باید مطلع شوند تا به بعضی از کارهای خود بپردازند و حتی باید مراحل درمانی را هم به طور کامل برایشان توضیح داد و تصمیم گیری در هر مساله ای را به عهده خود آنها گذاشت.

معمولا وقتی بیمار متوجه بیماری خود می شود، چه واکنشی نشان می دهد؟

تقریبا همه بیماران یک فرایند را طی می کنند. ابتدا خشمگین و عصبانی هستند و بیماری را انکار می کنند. گاهی هم مرحله انکار آنقدر طولانی می شود که حتی درمان هم به تاخیر می افتد. بیماران معمولا به پزشک دیگری مراجعه می کنند چون تصور می کنند تشخیص پزشک معالجشان یا آزمایشگاه اشتباه است. آزمایش های متعددی انجام می دهند و گاهی نتایج آزمایش ها را پاره می کنند و دور می ریزند و دیگر به پزشک مراجعه نمی کنند تا وقتی بیماری پیشرفت می کند. بعد از انکار، مرحله نگرانی و افسردگی آغاز می شود و بعد از سپری کردن این دوره، درنهایت پذیرش بیماری و کنارآمدن با آن است.

در این مراحل بحرانی حال اطرافیان، بهتر از حال بیمار نیست. خانواده چگونه می توانند به خودشان هم کمک کنند؟

قبل از هر چیز اطرافیان بیمار باید با خودشان کنار بیایند و واقعیت را قبول کنند. اگر در مرحله شوک باقی بمانند و نتوانند باور کنند و سرنوشت شان را بپذیرند، در حمایت و کمک از بیمار مشکل پیدا می کنند. اضطراب و افسردگی و ناآرامی اطرافیان به بدترشدن حال روحی بیمار منجر می شود و این رفتارها متاسفانه مشکل را حل نمی کند.

در میان گذاشتن بیماری به وسیله خود بیمار، می تواند تاثیر مثبتی بر روحیه نزدیکان او داشته باشد؟

بیمارانی که اطرافیان را از بیماری شان مطلع می کنند، اهدافی دارند؛ گاهی می خواهند در کانون توجه قرار گیرند و گاه تمایل ندارند نوع بیماری را برای دیگران بازگو کنند، چون نمی خواهند مورد ترحم آنها قرار گیرند. گفتن یا نگفتن در مورد بیماری به برخورد اطرافیان و نگرش فرد بستگی دارد.اگر بیمار به بیماری نگرش مثبتی دارد و اطرافیان هم با دید ترحم آمیز و به چشم یک آدم مفلوک و از کارافتاده به او نگاه نکنند و هر دو طرف برخورد مناسبی به موضوع داشته باشند، نیازی به پنهان کاری نیست. پنهان کاری در این مساله نشانه دیدگاه غلط جامعه به موضوع است.

راه حل چیست؟

راه حل، مداخله در بحران است وقتی با چنین بیمارانی روبرو می شویم، باید از گروه درمانی کمک بگیریم. گروه درمانی شامل روان شناس، روان پزشک، گروه جراحی و شیمی درمانی و... است تا بتوانند مساله را حل و فصل کنند. عمده تلاش گروه باید براساس پذیرش بیماری به وسیله بیمار و خانواده باشد تا واقعیت را بپذیرند و با تیم کاملا همکاری کنند. گروه همتا، نوعی گروه درمانی است که برای معتادان، الکلی ها و سایر بیماری ها هم اجرا می شود. هدف از تشکیل گروه های همتا این است که افراد برای بحث و تبادل نظر در مورد بیماری یا سایر مشکلاتشان کنار هم قرارگیرند. مراجعه به این مراکز برای بیماران صعب العلاج ضروری است. امروزه در کشورهای پیشرفته برای بیمارانی که آخرین روزهای زندگی شان را می گذرانند، بیمارستان ها و مراکز خاصی در منطقه ها خوش آب و هوا و با چشم اندازی زیبا وجود دارد. این مراکز از نظر روانی کاملا از بیماران حمایت می کنند و به آنها امکان می دهند تا از فرصت هایشان استفاده کنند. آنها دیدگاه نادرست را که باید بیمار در گوشه اتاق بنشیند و منتظر مرگ بماند، از او می گیرند. درباره استفاده از داروها و ضددردها به گروه های مستقر در منطقه اجازه داده می شود تا در صورت لزوم برای بیمار دارو تجویز کنند تا بیشتر از این درد و ناراحتی و نگرانی را تحمل نکند.

و توصیه شما؟

علم و تکنولوژی پیشرفت بسکمک کرده است ولی هنوز با وجود پیشرفت صددرصد و به طور قطع قادر به پاسخگویی درباره خیلی از مسایل نیست ولی آنچه مهم است، قدرت و روحیه افراد و عشق به زندگی است. تا زمانی که زنده هستیم، باید در لحظه و حال از زنده بودن و زندگی نهایت لذت را ببریم. توصیه من به همه افراد بیمار و غیربیمار، این است که برای آینده نقشه بکشند ولی در حال زندگی کنند. چه بسا یکی از نجات یافتگان از بیماری های لاعلاج باشیم.

منبع:هفته نامه سلامت

منبع: راسخون
انتشار: 21 مهر 1400 بروزرسانی: 21 مهر 1400 گردآورنده: karnikan.ir شناسه مطلب: 1911

به "بهترین برخورد با بیماری صعب العلاج" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "بهترین برخورد با بیماری صعب العلاج"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید