به 10 دلیل به مغز خود اعتماد نکنید!!!

به گزارش مجله کارنیکان، احمق نیستیم اما بسیاری از اوقات توسط مغز خودمان گمراه می شویم زیرا واقعیت بیرونی را مشاهده نمی کنیم تا ببینیم واقعاً چه خبر است. در این درس می آموزیم که مغز ما کارکردهایی دارد که برای زندگی امروز گمراه کننده است و ما اگر تنها به آنچه مغز ما ارائه می دهد اکتفا کنیم و از مشاهده پیرامون و کاوش در آن غفلت کنیم، در بسیاری از موارد از پیشروی باز می مانیم.

به 10 دلیل به مغز خود اعتماد نکنید!!!

از پروفایل ما وبلاگ بخار دیدن نمایید.

به گزارش خبرنگاران به نقل از بهداشت نیوز ، مغز انسان ابزاری شگفت انگیز است. با این حال ،مغز ما برای دنیای بسیار متفاوتی از آنچه در حال حاضر در آن زندگی می کنیم طراحی شده است. در نتیجه، بسیاری از نقایص را حفظ نموده که امروزه نه تنها به ما یاری نمی نماید بلکه به زیان ماست، به ویژه در دنیای امروز که تفکر جدید و نوآوری مداوم برای زندگی ضروری است.

شاید آسیب زننده ترین عیب، تمایل مغز به درست بودن فکر خودش باشد. در حقیقت، مغز ما اغلب اصرار دارد راهکاری که ارائه داده درست است، حتی اگر در برابر شواهد متناقض قرار بگیرد.

به مغز خود اعتماد نکنید

بنابراین دفعه بعدی که کاملاً مطمئن شدید حق با شماست و فکری که در سر دارید منطقی و درست است، این 10 دلیل را برای عدم اعتماد به مغز خود در نظر بگیرید:

1- تمایل به کسب نتیجه و راهکار فوری دارد

مغز دوست دارد مسائل را حل نماید. اما به محض اینکه اولین راهکار خود را نشان می دهد، مغز می خواهد آن را به عنوان راهکار درست بپذیرد و پرونده را ببندد. این در حالی است که هیچ راهکاری بدون پاسخ های جایگزین و بدون امکان کاوش، رویکرد مناسبی نیست؛ زیرا بیشتر مسائل امروزی بیش از یک راهکار خوب دارند و تنها با کاوش و تحقیق در مساله است که می توان به پاسخهای متعدد و اغلب صحیح دست یافت.

2- فقط آنچه را که می خواهد ببیند می بیند

مغز اطلاعات را به طور مداوم آنالیز و غربال نموده و به مثابه یک فیلتر عمل می نماید. متأسفانه، این برنامه تمایل دارد اطلاعاتی را که با دیدگاه رایج مغایرت دارد، غربال کند و کنار بگذارد و تنها اطلاعاتی را که از آن پشتیبانی می نماید وارد کند و بپذیرید. تا به حال پیش امده که در حل مساله یا درک موضوعی از موارد روشن و پیش رو غافل شوید و مثلا عینکتان را که روی چشم دارید نبینید و دنبالش بگردید؟ تا به حال پیش امده که وقتی از درستی داده های خود مطمئن اید و فکر می کنید مو لای درزشان نمی رود، یک مرتبه با تلنگر دیگران یا گذشت زمان دوباره که به اطلاعات خود نگاه می کنید دریابید که چقدر از درک مساله دور بوده اید؟ علائم معمولاً در تمام مدت وجود داشتند ولی مغز شما به سادگی نمی خواست آنها را ببیند.

3- اطلاعات ورودی را تحریف می نماید

محققان نشان داده اند که مغز اطلاعات ورودی را آنقدر میچرخاند و تحریف می نماید تا با نگرش، باور و فرضیات ما همسو شوند. اگر این را باور ندارید، رسانه های طرف مقابل یا رقیبتان را تماشا کنید. آنها با دریافت همان اطلاعات و تحریف آنها متناسب با ذائقه مخاطبان و طرفداران خود امرار معاش می نمایند. مغز ما نیز همین کار را انجام می دهد.برای همین توصیه می گرددتا مجبور نشده اید تلویزیون ملی را نگاه نکنید.

4- موارد بدیهی را نادیده می گیرد (و سپس سعی در توجیه آن دارد)

ما می دانیم که رانندگی در حالت خواب آلودگی یا ناهشیاری خطرناک است و ارسال پیامک پشت فرمان حتی از آن هم بدتر است. اما ما تمام هشدارها را نادیده می گیریم، کمربند ایمنی را نمی بندیم، سر پیچ سبقت می گیریم و با خیال راحت در حالی که مشغول رانندگی هستیم با تلفن همراه خود صحبت می کنیم و پیامک می فرستیم. چرا؟ چون مغز ما به ما می گوید گرفتار نخواهیم شد. یا به ما اطمینان می دهد که تصادف نخواهیم کرد. یا تماس ما آنقدر مهم است که باید سریعاً پاسخ دهیم و از ایمنی خود و دیگران چشم پوشی کنیم. از این گذشته، اتفاق های بد همواره برای شخص دیگری اتفاق می افتد، درست است؟

5- برای انجام همزمان چند وظیفه طراحی نشده است

مغز ما در دنیای امروز می خواهد ما را به فضیلت چند کاره بودن متقاعد کند. با این حال، تحقیقات بارها و بارها نشان داده که چند کاره بودن استرس را افزایش می دهد، از خلاقیت جلوگیری می نماید و باعث می گردد کارایی ما کمتر گردد. پس دفعه بعدی که خواستید چند کار را با هم انجام دهید مکث کنید و به نتایج آن بیندیشید.

6- دائماً ذهن ما را با خیالات بد پر می نماید

وقتی در خصوص موضوعی اطلاعات کافی نداریم مغز ما خلا را با اطلاعات خودساخته و اغلب منفی پر می نماید و بعد ما آن را به عنوان حقیقت باور می کنیم. مغز ما نمی تواند جای خالی و خلا را تحمل کند بنابر این ان را با اولین چیزهایی که دم دستش باشد پر می نماید. اغلب نگرانی های ما ناشی از این کارکرد مغز است. وقتی فرزندمان دیر به خانه می آید و ما اطلاعی نمداریم که کجا ممکن است رفته باشد مغز بدترین حوادث و رویدادهای را که به تازگی خوانده یا شنیده ایم برای فرزند ما متصور می گردد و ما را به این دلشوره می اندازد که تصادف نموده، اوباش با قمه زده اندش، خفتش نموده اند و چون نخواسته ساعتش را بدهد کشته اندش. بیشتر آنچه ما می سازیم منفی است و معمولاً بدتر از حقیقت است. پس دفعه بعدی که رئیس شما را به دفتر کار دعوت کرد، یا فرزندتان دیرتر از موعد به خانه آمد با یادآوری این کارکرد مغز خود را نگزان و مشوش نکنید.

7- بیش از آنکه به دنبال فرصت ها باشد، سعی در جلوگیری از تهدید دارد

ارائه ایده های جدید و روشهای نو مستلزم داشتن جسارت برای از دست دادن بعضی چیزها و عدم محافظه کاری است. با این حال ، در بیشتر موارد مغز ما اجتناب از درد را به جای لذت بردن از پاداشی در آینده انتخاب می نماید که البته روش خوبی برای حمایت از نوآوری نیست، چرا که مقداری درد (شکست) برای موفقیت ضروری است. پس اگر تصمیم به تغییر سبک زندگی خود گرفته اید یا می خواهید کار و بار جدیدی را آغاز کنید یا حتی برای قدم زدن بیرون بروید مراقب باشید که به تردیدهایی که ذهنتیان برایتان ترسیم می نماید زیاد توجه نکنید.

8- می خواهد در موقعیت آشنا باقی بماند

مغز ما از استرس خوشش نمی آید بنابراین تمام تلاشش را به کار می بندد تا در موقعیت شناخته شده و اشنا باقی بماند و از استرس دوری کند حتی اگر آن موقعیت ها دیگر جواب ندهند. برای همین است که بسیاری از افراد در شغل های و روابط بد و ناخوشایند خود گیر می نمایند و توان تغییر را از دست می دهند. آنها به فرمان مغز خود مبنی بر دوری از استرس ناشی از ناشناخته ها عمل می نمایند. مغز ما آنچه را که آشنا است دوست دارد، نه لزوماً چیزی ر ا که برای ما بهتر است.

9- فکر می نماید بقیه هم دنیا را به همین شکل می بینند

از نظر منطقی، ما می دانیم که این درست نیست و واقعیت برای هر کس به شکلی منحصر به فرد است. اما هنگام ارائه یک ایده جدید یا راهکار برای یک مشکل، ما ناخودآگاه تصور می کنیم که همه افراد مشکل یا مساله مورد نظر را به یک شکل می بینند؟ بعد تعجب می کنیم که چرا مردم به ما مثل کسی که از یک سیاره دیگر آمده نگاه می نمایند. بنابر این همواره یادتان باشد که دیگران مثل شما و شما مثل دیگران به مسائل نگاه نمی کنید حتی اگر مغز شما عکس این موضوع را بگوید.

10- به توانایی های خود بیش از حد اعتماد دارد

تحقیقات نشان می دهد که کارشناسان هنگام پیش بینی در زمینه هایی که در آن تخصص دارند فقط کمی دقیق تر از افراد غیر متخصص هستند. علاوه بر این، متخصصان هنگام مواجهه با خطاهای خود تقریباً هرگز اندیشه خود را مقصر نمی دانند و یا اعتقادات خود را تغییر نمی دهند؛ در عوض، آنها بیشتر اشتباهات خود را ناشی از عواملی خارج از توان خود می دانند. پس دفعه بعدی که مغز شما اصرار داشت که حق با شماست چون همواره آن کار را به همان صورت انجام داده اید؛ شاید لازم باشد کمی فاصله بگیرید و از منظر دیگری به شرایط نگاه کنید چرا که به سادگی ممکن است اعتماد به نفس شما زیادی باشد و انجام کار در توان شما نباشد.

آلبرت انیشتین یک بار گفت، دو چیز بینهایت است، دنیا و حماقت انسان؛ و من در خصوص دنیا مطمئن نیستم. البته ما به عنوان انسان احمق نیستیم اما بسیاری از اوقات توسط مغز خودمان گمراه می شویم زیرا واقعیت بیرونی را مشاهده نمی کنیم تا ببینیم واقعاً چه خبر است.

پیشنهادی برای تمرین عملی: یکی از این نقایص مغزی را انتخاب کنید و نقش آن را در رفتار و اعمال خودتان مشاهده و آنالیز کنید. ببینید چه تاثیری در تصمیم گیری شما دارد؟ برای این کار بهتر است از روش یادداشت برداشتن بهره ببرید.

منبع: جام جم آنلاین
انتشار: 19 بهمن 1399 بروزرسانی: 19 بهمن 1399 گردآورنده: karnikan.ir شناسه مطلب: 1376

به "به 10 دلیل به مغز خود اعتماد نکنید!!!" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "به 10 دلیل به مغز خود اعتماد نکنید!!!"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید