نقش هایی که باعث تغییر بازیگرانشان شدند

به گزارش مجله کارنیکان، شاید خیلی ها فکر نمایند بازیگری کار آسانی است و می توان با وانمود کردن به چیزی دور از واقعیت، پول خوبی هم دریافت کرد اما هنرپیشگی فراتر از این است.

نقش هایی که باعث تغییر بازیگرانشان شدند

به گزارش، شاید خیلی ها فکر نمایند بازیگری کار آسانی است و می توان با وانمود کردن به چیزی دور از واقعیت، پول خوبی هم دریافت کرد. اما بازیگری فراتر از این است. در واقع، گاهی ایفای یک نقش به کوشش زیادی احتیاج دارد و خیلی چیز ها با آن عوض می گردد. این درسی است که از کوشش نسل ستاره های بزرگ سینما برای ایفای بعضی نقش ها آموخته ایم.

بعضی نقش ها یک سرمایه گذاری احساسی/فیزیکی شدید از جانب بازیگر می طلبد و البته اثراتی هم روی آن ها می گذارند. در این مقاله نام بازیگر ها و نقش هایی را می بینیم که به شدت در نقش شان غرق شدند و پس از انتها فیلم دیگر مثل گذشته نبودند.

تسخیر نقش

هواداران ژانر وحشت، صحنهٔ مترو ایزابل آجانی در تسخیر ساختهٔ آنژی ژووافسکی را به عنوان یکی از ترسناک ترین و شوکه نماینده ترین صحنه های فیلم ترسناک می شناسند. آجانی برای بازی در نقش آنا جایزهٔ سزار گرفت، اما احتیاج های فیزیکی و احساسی شدید برای بازی در این نقش، آجانی را حسابی درگیر کرد.

او در مصاحبه ای گفته بود که برای رها کردن اثرات باقی ماندهٔ آنا از ذهنش، به سال ها روان درمانی احتیاج داشت و دیگر هرگز بازی در چنین نقشی را قبول نکرد.

پیانیست پولانسکی نقش

تغییرات ظاهری و فیزیکی آدرین برودی برای بازی در فیلم پیانیست بسیار معین بود، با این وجود او بار ها از فشار های ذهنی و عاطفی بازی در نقش ولادیسلاو اشپیلمان، یک پیانیست لهستانی نجات یافته از واقعهٔ هولوکاست، صحبت نموده است. برودی برای این نقش در سن 29 سالگی پیروز به دریافت جایزهٔ اسکار شد.

او آپارتمان و ماشینش را فروخت، تلفنش را قطع کرد و به اروپا رفت تا به درک بهتری از تأثیر عاطفی گرسنگی و قحطی روی این شخصیت برسد. تقریبا یک سال و نیم زمان برد تا برودی پس از بازی در فیلم رومن پولانسکی به زندگی و حالت عادی بازگردد.

ترس و نفرت در لاس وگاس نقش

زمانی که به جانی دپ پیشنهاد بازی در ترس و نفرت در لاس وگاس داده شد، او فورا از این فرصت برای بازی در نقش همشهری و یکی از قهرمان های زندگی اش یعنی هانتر اس. تامپسون استقبال کرد. به منظور آماده شدن برای این نقش، دپ به زیرزمین خانهٔ تامپسون رفت تا با سبک زندگی و ویژگی های او بیشتر آشنا گردد.

زمانی که فیلم برداری کار آغاز شد، رفتار های غیرعادی دپ موجب نگرانی همکارانش شد. دپ و بازیگر مقابلش، بنیسیو دل تورو آنقدر در ایفای نقش شان غرق شده بودند که بعضی فکر می کردند آن ها واقعا مواد روان گردان مصرف می نمایند. حتی تا یک سال پس از انتها فیلم برداری، دپ هنوز در حال و هوای تامپسون بود.

دورز

برای بازی در نقش جیم موریسون ستارهٔ راک در دورز اثر الیور استون، وال کیلمر آغاز به یادگیری موسیقی و تمرین خواندن 50 آهنگ گروه دورز کرد. او ساعت ها در استودیو می ماند و آواز خواندن موریسون را با دقت نگاه می کرد. کیلمر مصاحبه های موریسون را تماشا می کرد تا با شخصیت و ویژگی های او آشنا گردد.

سر صحنهٔ فیلم برداری، عوامل کار او را جیم صدا می کردند و بسیاری از آن ها اظهار داشتند پس از انتها کار نمی توانستد فرق صدای کیلمر و موریسون را از هم تشخیص دهند. کلیمر پس از انتها پروژه، برای خارج کردن موریسون از ذهنش به درمان روان شناسی رو آورد.

سخنرانی پادشاه نقش

در سخنرانی پادشاه، کالین فرث نقش جرج ششم پادشاه آیندهٔ بریتانیا را بازی می نماید که باید سخنرانی ها متعددی انجام دهد. از آنجا که داستان فیلمی دربارهٔ سخنرانی های بی عیب یک مرد و به هیجان آمدن مخاطبانش می تواند کسل نماینده باشد، این فیلم به موضوع لکنت زبان پرداخت که تقریبا باعث خراب شدن تمام سخنرانی های پادشاه می گردد.

فرث با یاری یک گفتاردرمانگر به شنیدن صدای سخنرانی های جرج ششم می نشستند تا به درک بهتری از الگوی سخنرانی، ویژگی های شخصی و تیک های عصبی او برسند. فرث آنقدر در این ویژگی غرق شد که تا مدت ها خودش هم در مصاحبه هایش دچار لکنت زبان می شد.

هاوس نقش

زمانی که پروسهٔ انتخاب بازیگر برای این سریال در جریان بود، تهیه نمایندگان هاوس پیش از امضای قرارداد با هیو لوری، به شدت اصرار داشتند که یک بازیگر ذاتا آمریکایی را برای نقش دکتر هاوس انتخاب نمایند.

اما زمانی که برایان سینگر، کارگردان اپیزود، صدای لوری (که در اصل یک بازیگر بریتانیایی است) را روی نوار تست شنید، کاملا متقاعد شده بود که لوری آمریکایی است. نکتهٔ دیگری که حتی پس از انتها سریال با لوری مانده بود، درونی شدن لنگان لنگان راه رفتن و استفاده از عصا برای خودش بود.

مردم علیه او. جی. سیمپسون: داستان جنایی آمریکایی

نقش آفرینی سارا پلسون در مردم علیه او. جی. سیمپسون: داستان جنایی آمریکایی مورد تحسین بسیاری نهاده شد، اما قسمت سخت بازی در این نقش برای پلسون، نفرت او از سیگار بود.

او در مصاحبه ای گفته بود که اولین سیگاری که کشید حس چندش آوری به او داد، اما کمی بعد تمایل زیادی به سیگار پیدا کرد و بی صبرانه منتظر صحنه هایی بود که شخصیت او باید سیگاری روشن می کرد. پلسون نقش مارسیا کلارک یک شخصیت واقعی را ایفا کرد که یک سیگاری قهار بود.

چه کسی برای راجر رابیت پاپوش دوخت؟ دهه 80

باب هاسکینز یک بازیگر شناخته شده است، اما برای بسیاری از مخاطبان، نقش کارآگاه ادی والیانت الکلی در چه کسی برای راجر رابیت پاپوش دوخت؟ بسیار دوست داشتنی و فراموش نشدنی است. هاسکینز برای ایفای این نقش، مجبور بود ساعت ها با یک شخصیت خیالی که وجود واقعی نداشت حرف بزند و بازی کند.

هاسکینز بعد ها گفت که پس از بازی در این فیلم یاد گرفت چطور با راجر و دیگر شخصیت هایی که کنار او بازی می کردند و در واقع وجود خارجی نداشتند توهم بزند. پس از انتها پروژه، هاسکینز مدام با خودش حرف می زد و حتی توهم وجود راجر در کنار خودش را داشت. به توصیهٔ پزشک، هاسکینز مدتی از بازیگری استعفا داد.

آرنولد شوارتزنگر نقش

با وجود زندگی و کار طولانی در آمریکا، آرنولد شوارتزنگر هنوز هم با لهجهٔ غلیظ اتریشی اش صحبت می نماید که از غارتگر در دههٔ 80 برای ما به جا مانده است. این ویژگی خاص شوارتزنگر سال هاست که هوادارانش را گیج و سردرگم نموده؛ چون شوارتزنگر آنقدر در آمریکا مانده که لهجهٔ اصلی اش را از دست بدهد. خب، به نظر می رسد که او دیگر لهجه ندارد.

شوارتزنگر در مصاحبه ای که با دیلی میل داشت گفت که می تواند انگلیسی را کاملا بدون لهجه صحبت کند، اما این کار را به خاطر هوادارانش که می خواهند او مثل نقش هایش صحبت کند، انجام می دهد. او حتی در کتاب زندگی نامه اش نوشته بود که بلافاصله پس از مهاجرت به آمریکا، یک مربی گویش گرفته بود تا بتواند صریح تر انگلیسی صحبت کند.

فیلم شوالیه تاریکی نقش

نقش آفرینی هیث لجر در نقش جوکر فیلم شوالیه تاریکی آنقدر هیجان آور بود که اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل را برای او به ارمغان آورد که متأسفانه برای دریافت آن در قید حیات نبود.

پس از مرگ ناگهانی لجر، شایعه ای پیچیده شد که آماده شدن او برای بازی در این نقش، در مرگ او نقش داشته است. هرچند خانوادهٔ لجر نسبت به این شایعه واکنش تندی نشان دادند، اما نمی توان غرق شدن لجر برای ایفای نقش جوکر دیوانه را نادیده گرفت.

پیش از آغاز فیلم برداری، لجر به یک انزوای خودخواسته رفت و تمثیل های مختل نماینده ای که برای ورود به دنیای یک بیمار روحی به ذهنش می رسید را در دفترچه خاطراتش ثبت کرد. حتی پس از انتها کار، نقش جوکر هنوز با لجر مانده بود. مصرف دارو های مسکن و خواب آور و مسمومیت شدید دارویی علت مرگ لجر بود.

چارلی هونام نقش

چارلی هونام نقش های متعددی از هولیگانیسم فوتبالی (هوادارانی که رفتار های ناهنجار دارند) تا راهنمای یک ربات غول پیکر را برعهده داشته است. بیش از هر چیز، با وجود بریتانیایی بودنش، او را با لهجهٔ بسیار باورپذیر آمریکایی اش می شناسند که باعث بازی در نقش های متعدد در فیلم و سریال های آمریکایی شده است.

با وجود گذشت سال ها از زندگی در آمریکا، بالاخره در سال 2013 و هنگامی که هونام در برنامهٔ کونان حضور داشت، با لهجهٔ عجیبی که ترکیبی از چند گویش مختلف آمریکایی بود حرف زد و باعث تعجب و تمسخر بیننده ها و به خصوص هم وطنانش شد.

او در سال 2017 در این باره صحبت کرد و گفت لهجهٔ او آنقدر بد شده بود که پیش از امضای قرارداد بازی در شاه آرتور: افسانه شمشیر، یک مربی گویش استخدام کرد تا با او روی لهجهٔ انگلیسی پادشاه کار کند.

بیب

جیمز کرامول یکی از آن بازیگر هایی است که خیلی ها او را به دلیل ظاهر متمایزش می شناسند، اما شاید نام او را ندانند. او یکی از معدود نقش های اصلی کارنامهٔ هنری اش را در بیب محصول 1995 بازی کرد که در گیشه نیز با فروش خوبی روبرو شد.

بازی در این فیلم تأثیر زیادی روی کرامول گذاشت و باعث شد او به یک وگان تبدیل گردد. کرامول گفت که تجربهٔ ساخت این فیلم و بازی در کنار خوک کوچک داستان، نقطه عطف زندگی او بوده است. از آن موقع تاکنون، کرامول به یکی از هواداران دو آتشهٔ حقوق حیوانات تبدیل شده است.

لیندا همیلتون آسیب حادثه نقش

زمانی که قرار بود جیمز کامرون ششمین فیلمش را بسازد، خبر هایی از یک فیلم علمی-تخیلی تفکربرانگیز و وجود قهرمان های زن قدرتمند به گوش می رسید. ایدهٔ قرار دادن اسلحه های بزرگ در دست این شخصیت ها نیز شنیده می شد. دنبالهٔ نابودگر ساخت کامرون در سینما ها اکران شد و هیاهوی زیادی به دنبال داشت.

لیندا همیلتون دوباره در نقش سارا کونر ظاهر شده بود. او با تمام وجود به یکی از به یادماندنی ترین نقش هایش را ایفا کرد. او حتی از قوهٔ شنوایی اش در این فیلم مایه گذاشت؛ هنگام ضبط صحنهٔ مبارزه در آسانسور، او فراموش کرد محافظ های گوش را دوباره در گوشش قرار دهد و باعث شد قدرت شنوایی اش برای همواره دچار آسیب باشد.

بیل اسکارشگورد

گاهی بازیگر ها برای ایفای یک نقش آنقدر در آن غرق می شوند که خصوصیت آن شخصیت تا مدت ها با آن ها باقی می ماند. ظاهرا شخصیتی که بیل اسکارشگورد در آن داشت، نمی خواست او را رها کند. پنی وایز دلقک یکی از ترسناک ترین نقش هایی است که این بازیگر جوان در آن را بازی نموده است.

اسکارشگورد برای آمادگی بیشتر، مجبور بود به مکان های تاریک برود. او همچنین در مصاحبه ای گفته بود که پنی وایز را در خواب می دید و تا ماه ها دچار کابوس می شد. بدون شک این شخصیت به کابوس خیلی از تماشاچیان فیلم هم تبدیل شده است.

اوما ترومن حادثه آسیب نقش

پس از ساخت داستان عامه پسند، رابطهٔ خوبی میان اوما تورمن و کوئنتین تارانتینو شکل گرفت. با این وجود، تا سال 2003 و ساخت بیل را بکش 1، همکاری دیگری میان این دو شکل نگرفت.

تارانتینو مدعی است که تورمن نه تنها برای او الهام بخش بوده، حتی به ساخت فیلم هایش نیز یاری نموده است. با این وجود، یک خطای سرنوشت ساز در پی ساخت این فیلم رخ داد که می توانست دوستی آن ها و حتی زندگی تورمن را به کل نابود کند.

تارانتینو مصرانه از تورمن خواست تا صحنهٔ رانندگی ماشین را بدون بدلکار بازی کند. متاسفانه این صحنه طبق برنامه پیش نرفت و تورمن دچار حادثهٔ رانندگی شد. هرچند تورمن از این حادثه جان سالم به در برد، اما ضربه مغزی و آسیب شدید پا و زانو هنوز هم او را آزاد می دهد.

هالووین

احتمالا کایل ریچاردز را بیشتر برای بازی در کدبانو های واقعی بورلی هیلز می شناسید، اما هواداران واقعی ژانر وحشت همواره ریچاردز را در نقش لیندزی کوچک در هالووین به یاد می آورند.

با وجود اینکه شخصیت ریچاردز در این فیلم آسیب جدی ندید و او نام یکی از بهترین فیلم های ترسناک را در پروندهٔ کاری اش دارد، تجربه بازی در این فیلم تأثیر زیادی روی این بازیگر کم سن که تنها 9 سال داشت گذاشت. به ویژه شخصیت مایکل مایرز ماندگارترین اثر را روی ریچاردز گذاشت.

اگرچه ریچاردز با حس خوشایندی خاطرات فیلم برداری و بازی ورق با نیک کسل (بازیگر نقش مایرز) را به یاد می آورد، حس او پس از تماشای فیلم، کاملا تغییر کرد.

ریچاردز در یکی از مصاحبه های اخیرش ادعا کرد که وقتی خودش را در فیلم نهایی دید، به شدت ترسیده بود و فکر می کرد مایرز در گوشه های خانه شان کمین نموده است. این افکار تا حدی شدید بود که ریچاردز تا 15 سالگی کنار مادرش می خوابید. حدس می زنیم بچه های زیادی از شاهکار جان کارپنتر وحشت زده شده باشند.

پلنگ سیاه

یکی از انتقاد هایی که در دههٔ گذشته نسبت به استودیو مارول وجود داشته دربارهٔ خاطره انگیز نبودن شخصیت های شرور آن است. اما پلنگ سیاه در سال 2018 متفاوت ظاهر شد و شخصیت اریک کیلمونگر با بازی مایکل بی. جردن هواداران زیادی پیدا کرد.

جردن اجرای خیره نماینده ای در این فیلم داشت و حتی هواداران زیادی پیدا کرد. این اولین نقش منفی بود که جردن بازی می کرد و البته تحت تأثیر نقشش نهاده شد.

این شخصیت سیاه، تنها و دردناک به شدت ذهن جردن را درگیر نموده بود و حسی از غم و افسردگی برای او به همراه داشت. جردن برای خارج کردن کیلمونگر از ذهنش به درمان روان شناسی احتیاج پیدا کرد.

بازی تاج و تخت نقش

بازی تاج وتخت تعداد قابل توجهی از بازیگران جوانش را به میزانی از شهرت رساند که شاید در زمان تست بازیگری تصورش را هم نمی کردند، اما تعداد کمی از آن ها باید با چنین فشاری مثل کیت هرینگتون کنار می آمدند. در طی هشت فصل از این سریال، شخصیت جان اسنو با بازی هرینگتون به یکی از قهرمان های اصلی داستان تبدیل شد و در آخر هرینگتون را به دردسر انداخت.

تقریبا هم زمان با مرگ و تجدید حیات جان اسنو، سلامت ذهنی هرینگتون به خطر افتاد. این میزان از شهرت و محبوبیت باعث آسیب پذیری هرینگتون شده و احساس امنیت را از او گرفته بود. پس از انتها سریال، بازیگر جان اسنو برای مقابله با استرس، فرسودگی و الکل دست به دامن یاری حرفه ای شد.

من تونیا نقشمارگو رابی

پس از بازی در نقش هارلی کویین در جوخه انتحار، مارگو رابی کمی تحت تأثیر نقشش نهاده شد، اما ظاهرا بازی در من، تونیا گرفتاری های بیشتری برای او داشته است.

بازی در نقش تونیا هاردینگ، اسکیتر نمایشی، نظر مثبت منتقدان را به خود جلب کرد، اما ظاهرا هزینه هایی برای رابی در بر داشت: رابی دچار دیسک گردن شده بود و باید هر هفته ام آر آی انجام می داد، اما سلامت جسمی کوچک ترین دغدغه برای رابی بود.

این نامزد اسکار آنقدر در نقش گم شده بود که مرز میان کار و زندگی واقعی برای او مبهم شده بود. این پریشانی افکار، سباستین استن بازیگر مقابل او را نیز درگیر کرد. استن نقش همسر تونیا را بازی می کرد. رابی آنقدر درگیر رابطهٔ اجحاف آمیز آن ها شده بود که بیرون از فضای کار، به استن هم آسیب می رساند.

دونده مارپیچ: علاج مرگ

شاید هیچ وقت نمی توانستید حدس بزنید دیلن اوبراین سر صحنهٔ دونده مارپیچ: علاج مرگ از یک حادثهٔ فاجعه آمیز جان سالم به در برده است. در یکی از صحنه های بدلکاری دچار اشتباه شد و اوبراین تصادف کرد و صورتش شکست. او سال سختی پس از این حادثه را تجربه کرد و نگران آیندهٔ شغلی اش بود. با این حال، او از این حادثه نکات مثبتی دریافت کرد و متوجه تأثیر چنین وضعیت آسیب زننده ای شد.

سوسپیریا

داکوتا جانسون پیش از بازی در سوسپیریا، از شهرت خوبی برخوردار شده بود و توانست این نقش چالش برانگیز را از آن خود کند. لوکا گوادانینو برای نسخهٔ بازسازی شدهٔ فیلمی با همین نام محصول 1977، نقش اصلی را برای جانسون در نظر گرفت.

جانسون نقش یک رقصندهٔ باله بلند پرواز به نام سوزی بنیون را بازی کرد که تاریکی وجودش جانسون را به دردسر انداخت. پس از انتها فیلم، جانسون به روان شناسش مراجعه کرد تا ابعاد مبهم و دلگیر این شخصیت را از خودش دور کند.

دزدان دریایی کارائیب نقش

کیرا نایتلی پیش از به شهرت رسیدنش، در اولین فیلم دزدان دریایی کارائیب جلوی دوربین رفت و احتمالا اکثر ما فراموش نموده ایم که نایتلی در نفرین مروارید سیاه محصول 2003 تنها 17 سال داشت. این اثر ماجراجویانهٔ دیزنی (و همین طور بازی در کمدی رمانتیک در واقع عشق) نام این نوجوان را سر زبان ها انداخت.

قرار دریافت در لیست بهترین های هالیوود در اصل بسیار عالی است، اما برای نایتلی آغاز ناراحتی های روحی و روانی اش بود. نایتلی در مصاحبه ای گفت: وقتی از بیرون به ماجرا نگاه می کنی، فیلم های مهم را پشت سر هم می بینی و کیف می کنی، اما از درون، فقط انتقاد ها را می شنوی؛ و من حس بی ارزشی داشتم.

نایتلی پس از رسیدن به شهرتی که به نوعی یک شبه رخ داده بود، یک سال از دنیای فیلم استعفا داد. ترس از تبدیل شدن به سوژهٔ پاپاراتزی ها او را منزوی کرد و سه ماه در خانه ماند. به نقل از بی بی سی، شهرت سریع نایتلی، باعث بروز اختلال استرسی پس از آسیب روانی (PTSD) در او شد. این اختلال و ترس تا سال ها با او باقی ماند.

حرامزاده های لعنتی نقش

نقش مکمل دیانه کروگر در حرامزاده های لعنتی اثر خونین کوئنتین تارانتینو در ذهن خیلی ها باقی مانده است. کروگر در فیلم های هالیوودی متعددی نیز بازی نموده است. او در فرانسه هم به یک ستاره تبدیل شد (دختر آلمانی-آمریکایی چندزبانه که با هدف مدلینگ به پاریس مهاجرت کرد)؛ جایی که یکی از چالش برانگیزترین نقش هایش تا به امروز را ایفا کرد.

کروگر در نیرو های ویژه نقش یک خبرنگار فرانسوی را بازی کرد که توسط تروریست ها گروگان گرفته شد. او مدعی است که پس از این فیلم هرگز مثل قبل نشد. او برای درک بهتر نقش، 4 ماه با روزنامه نگاران زن که گروگان گرفته شده بودند در ارتباط بود و به شدت تحت تأثیر داستان آن ها نهاده شد.

ایان فلاکس

از سال 2005 به بعد و بازی در ایان فلاکس، شارلیز ترون در فیلم های اکشن زیادی حضور یافت، اما نگرش او نسبت به بدلکاری در فیلم به شدت افت کرد. ترون برای بازی در نقش اصلی، تا جایی که می توانست از خودش مایه گذاشت و متاسفانه از ناحیهٔ گردن دچار آسیب شد و فیلم برداری حدود دو ماه متوقف شد.

این جراحت به شدت ترون را ترساند و از نظر فیزیکی نیز تا مدت ها دچار درد بود. او در سال 2013 به اتاق عمل رفت تا بالاخره از شر این مشکل خلاص گردد.

تمام شده نقش

پس از استقبال منتقدان و مخاطبان از سریال تمام شده، نت فلیکس ساخت فصل دوم این کمدی سیاه را تمدید کرد. کریستینا اپل گیت نقش زنی را بازی می نماید که شوهرش را در حادثه ای دلخراش از دست داده و حالا دوستش جودی (لیندا کاردلیانی) به یاری او می آید تا این ماجرا را هضم کند.

اپل گیت در مصاحبه ای که با ورایتی داشت، پرده از دشواری های فیزیکی و احساسی این نقش برداشت. او در یکی از صحنه های فیلم باید می رقصید و، چون ده سالی از رقصیدنش می گذشت، حسابی بدن درد گرفت و قابلیت های خودش در 47 سالگی را زیر سوال برد.

او برای درک نقشش در این سریال، به افرادی که از دست داده بود فکر می کرد و احتیاجمند جلسه های مشاوره برای حل کردن موضوعات دردناک زندگی اش شد.

تلما و لوئیز

جینا دیویس به شدت خواهانی بازی در نقش تلما در فیلم تلما و لوییز اثر ریدلی اسکات بود و از مدیر برنامه هایش می خواست تا هر هفته برای دریافت این نقش با کارگردان مذاکره کند. اصرار او بالاخره پس از یک سال نتیجه داد. این فیلم به نقطه عطف حرفهٔ دیویس تبدیل شد؛ نه برای استقبال منتقدان، بلکه به دلیل الهام بخش بودن آن برای دیویس که خواهان ایجاد تغییرات بزرگی شد.

دیویس پس از اکران فیلم و دیدن واکنش زنان نسبت به آن، متوجه تأثیرگذاری این شخصیت شد و ایدهٔ جدیدی در ذهنش شکل گرفت. او تصمیم به تأسیس موسسهٔ جینا دیویس در رابطه با جنسیت در رسانه گرفت و کوشش کرد تا اهمیت تعادل جنسیتی در سرگرمی ها و رسانه هایی که مخاطب کودک داشتند را مورد هدف قرار دهد.

این مقاله برگرفته از نوشته پاتریک فیلیپس و فیل آرچبولد در سایت looper.com است.

منبع: وبلاگ نماوا

منبع: باشگاه خبرنگاران جوان
انتشار: 5 دی 1398 بروزرسانی: 6 مهر 1399 گردآورنده: karnikan.ir شناسه مطلب: 454

به "نقش هایی که باعث تغییر بازیگرانشان شدند" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "نقش هایی که باعث تغییر بازیگرانشان شدند"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید